بنام خدا .
و سلام علیکم .
با خواندن نوشته ای در یک وبلاگ به یاد سخنی از امام علی (ع) - : عدالت بهتر از بخشش است - افتادم :
فرودگاه :
پیش از ( این ) که حرف ، که از : ( قلب ) یا : روح ، فکر و عقل ، شایدم حس و مثلا عضوی و : ( پیگر ) شده هم ، برخیزد و بر عضو ، حس ووو ، خلاصه بر : ( دل ) نشیند ، ( یاد ) مان نرود که در رفت دل یا همان : ( قلب ) برای پیش مطالعه ( فرود ) آمد ، که : ( سند چشم انداز ) دل انداز و بردل نشست .
پس ، : روح و فکر و عقل ، انداز هم .
حالا ، فرودگاه : ( سیاهی ) ی : ( سفیدی ) ؟ یا حرف در حرف و حرف آخری که برخاسته تا بر دل نشیند ؟ و : الآن ، ( این ) سند ؟ و محفوظ ؟ و یاموقتش ؟
پس فعلا خدا ( حافظ ) .
ایول به نظم یا به اصطلاح ( الخوارزمی ) نوشته ( ای ) :
ممنون از زحمت کشیده شده ( ی ) :
موضوع ؟
قضیه ازاین قرارست که درجایی بنقل از جایی حرف از : اندیشه ی مرکزی قرآن ، که : قرآن آن را بیان می دارد ، آمده بود و : زحمت الباقی را چی ؟
خب ، رفتم و ( فکر ) را ( پیگیری ) کنم ، ولی چی ؟
در سوره ی مدثر : فَکَّرَ
در سوره ی اعراف : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی اعراف: یَتَفَکَّرُوا
در سوره ی یونس : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی انعام : تَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی سباء : تَتَفَکَّرُوا
در سوره ی زمر : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی جاثیه : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی نحل : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی نحل : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی نحل : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی روم : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی روم : یَتَفَکَّرُوا
در سوره ی بقره : تَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی بقره : تَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی آل عمران : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی رعد : یَتَفَکَّرُونَ
در سوره ی حشر : یَتَفَکَّرُونَ
را هم در یکی دو تفسیر هم که در دسترس بود مرور کردم .
در همین بود که به ( این ) :
سپس صفات گروه دوزخی را در سه جمله خلاصه میکند: نخست اینکه آنها قلبهائی دارند که با آن درک و اندیشه نمیکنند (لهم قلوب لا یفقهون بها).بارها گفتهایم که قلب در اصطلاح قرآن به معنی روح و فکر و نیروی عقل است یعنی با اینکه استعداد تفکر دارند و همچون بهائم و چهار پایان فاقد شعور نیستند در عین حال از این وسیله سعادت بهره نمیگیرند و فکر نمیکنند، در عوامل و نتائج حوادث اندیشه نمینمایند و وسیله بزرگ رهائی از چنگال هر گونه بدبختی را بلا استفاده در گوشهای از وجودشان رها میسازند.
برخوردم و یاد ( اطاق فکر ) ، بیان و زبان افتادم ، اگر ( این ) هم همان روح ، عقل ، فکر و شایدم حس نباشد در ... .
و یاد چی ؟ حافظه هم . فعلا خدا ( حافظ ) .
یادآوری : الم ، ذالک الکتاب لا ریب فیه ... : قرآن ، سوره ی بقره .
یادش بخیر زبان مادری .
یادآوری : منه آیات محکمات هن ام الکتاب : قرآن ، سوره ی آل عمران .
به بیان : همبستگی ، مشارکت ووو :
: ( اطاق ) بیان
بنابراین نمی توان دلیلی اقامه کرد که چرا زبان عربی برای دین اسلام و وحی و قرآن از میان دیگر زبان ها برگزیده شده بود، جز آن که پیامبر آن، عرب زبان بود و این طبیعی است. این اندیشه مرکزی قرآن کاملاً موافق با جهان بینی گسترده است که قرآن آن را بیان می دارد، بنابراین زبان، قداست خاصی ندارد .
روزنامه ی صبح کیهان – سه شنبه 13 اردیبهشت 1384.
بسم الله الرحمن الرحیم ، الرحمن ، علم القرآن ، خلق الانسان ، علمه البیان ، ... .
وبعد ، در گردش پریشب این را هم در صفحه ی مقالات روزنامه ای که زحمتش را برایم می کشی تحت عنوان : ( قرآن و زبان عربی ) دیدم .
می ( بینی ) م که برای پاسخ به پرسشی مثل آن که : ( چرا زبان عربی برای دین اسلام و ـ همچنین ـ وحی و قرآن ـ هم ـ از میان دیگر زبانها ـ ی ؟ ـ برگزیده شده ـ ؟ ـ بود ) ، و همچنین هنوز هم چرا مثلا اذان و اقامه ی نماز هم به زبان عربیست ؟ : ( نمی توان دلیلی اقامه کرد ) ، جز آنکه پیامبر آن ، عرب زبان : ( بود . ) .
این هم : ( طبیعی است ) که در : ( چهار دیواری ) جهان بینی و : ( گسترده ) ی آنهم : ( اندیشه ) ی مرکزی و قرآنی آنهم : ( که آنرا قرآن بیان می دارد ) ، : ( اطاق ) زبان هم : ( قداست ـ ی ـ هم ندارد . ) .
حالا ، کاری به گوینده یا قلم بدستش نداریم ، : ( چرا که ) با حرف یا قلم که : ( علم الانسان مالم یعلم ) سروکار داریم و شکر خدا هم گوینده یا نویسنده باب طبع ، چرا که : ( می ) بینیم : ( فارسی ) زبان بود !
امیدوارم که هنوز هم باشد و مارا واجب التعلیم زبان دیگر ( زبانها ) یی که فرمودند نفرمایند و آنهم ( قدسی ) آن ، که بقولی : ( زنگ خطر ) ش را به صدا یا نوشته در آوردند .
چرا که ، اگر به ( بیان ) قرآن ماراهم دعوت به تفکر یا اندیشیدن کرده باشند ، ( فرادا ) ی عقل یا خرد مان حکم یا رای به : ( اقامه ) جماعتش در : ( محل ) ش : ( می ) دهد .
والسلام .
امروز که ، باکار زیر نم نم و رگبار باران دیروز ، کمی کسالت داشتم ، زحمت ماشین کردن این را هم برایت کشیدم ، زحمت الباقی چی ؟